پیشنهاددهنده آن شورای انقلاب بود و پس از گفتوگوی استاد مطهری با امام و سپس بازگشت مهندس بازرگان از سفر پاریس این حکم تحریر و ابلاغ شد. امام در یک نامه سرگشاده به بازرگان مأموریت داد تشکیلات نفت را بهراه اندازد و مواد سوختنی را برای داخل تأمین کند.
این نامه، «پس از تماس اعضای دفتر امام در پاریس با شورای انقلاب در ایران و بررسی وضع موجود، در تاریخ 8 دی ماه 1357 برابر با 28 محرم 1399 قمری صادر شد و... طی پیام مهمی آقای مهندس بازرگان را مأمور تشکیل هیأتی برای مقابله با فشارهای دولت نظامی و حمایت از اعتصابها و قطع کامل صدور نفت تا زمان سقوط رژیم شاه نمودند... به دنبال پیام امام، هیأت منتخب امام به مناطق جنوبی کشور عزیمت نمود...» (کوثر، مجموعه سخنرانیهای امام خمینی، دفتر تنظیم و نشر آثار امام، ص 509)
صدور این فرمان، پس از راهپیماییهای تاسوعا و عاشورا، بسیار مهم و تأثیرگذار بود. به یک معنا که باتوجه به حساسیتهای بینالمللی و رسانهای عظیمی که نسبت به این مسئله وجود داشت، تسلط انقلاب بر مهمترین شریان حیات رژیم شاه را نشان داد.
از سوی دیگر، قدرت مدیریت و سازماندهی انقلابیون بر ارکان اقتصادی و اداری کشور را نیز عیان کرد، زیرا بسیاری از نگرانیهای بینالمللی، خاصه در غرب، بر آنارشی و فقدان نظم کافی جهت صدور نفت ایران و خاورمیانه متمرکز بود و بالاخره نیز قدرت بیچون و چرای انقلاب و نفوذ کلام رهبر آنرا برای رژیم و دول خارجی کاملا عیان ساخت.
تشکیل این کمیته یا هیأت، نخستین گام مهم و عملی در جهت اداره سازمان یافته کشور بود و از این نظر، نخستین تجربه دولت و حکومت انقلابی محسوب میشد. مهندس بازرگان درباره وجوه اهمیت این موضوع میگوید: « ... صدور این فرمان و انجام سریع، جدی و موفقیتآمیز آن نوعی آزمایش وحدت ملی در عمل و خصوصا همکاری دستگاههای دولتی و ثانیا زمینهسازی لازم و امیدواری به پیروزی انقلاب در اداره مملکت بهجای نظام کهن محسوب میشد.» سپس مینویسد: «هم استقبالهای پرشور مردم خوزستان و فارس و کارکنان صنعت نفت از هیأت منتخب امام و اجرای مأموریتشان، علیرغم کارشکنیهای عناصر چپ، فوقالعاده بود و هم مردم سراسر ایران همکاری و حوصله در توزیع مواد نفتی ضروری به خرج داده، موفقیت برنامه را مشاهده نمودند و همچنین دیپلماتهای خارجی احساس آرامش و اطمینان نسبت به اداره مملکت بعد از سقوط شاه نموده ...» (انقلاب ایران در دو حرکت، صفحات 67 و 68)
اما درباره اعضای منتخب هیأت، برای تکمیل توضیحات، دو نقلقول کوتاه از نخستین اعضا لازم است. نخست آیتالله هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود مینویسد: «با تشکیل رسمی شورای انقلاب و اعلام آن از طرف امام، بهطور رسمی همه تصمیمها از آنجا هدایت میشد. برای بعضی کارها، کمیتههایی فعالیت داشتند که مهمترین آنها، کمیته سوخت و کمیته اعتصابات بودند. برای حل مشکل سوخت، با حکم امام، گروهی مشخص شدند که من هم جزو آنها بودم.
من بنا نداشتم شخصا حضور داشته باشم. نیازهای مرکز بهصورتی بود که برای رسیدگی به آن، ضرورت بیشتری احساس میشد، اما امام – ظاهرا برپایه این باور بود که اگر یک فرد روحانی شناخته شده در هیأت نباشد، هیأت کار خود را نمیتواند با موفقیت انجام دهد – در حکم، نام من را آوردند.» (دوران مبارزه، خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی، جلد اول، ص 324)
عضو دیگر کمیته، مهندس کتیرایی بود که در اینباره مینویسد که انتخاب من «... با توصیه آیتالله مطهری بود. چون آقای خمینی بنده را نمیشناختند...»
سرانجام اینکه آیتالله هاشمی در خاطرات خود میگوید: «... ترکیب هیأت در حکم امام، به این صورت بود که من و مهندس بازرگان و مهندس کتیرایی، با توافق، دو نفر دیگر را انتخاب کنیم.» (دوران مبارزه، ص 324)
پس از تشکیل هیأت با عضویت هاشمی رفسنجانی، بازرگان و کتیرایی، این گروه با مشورت شورای انقلاب، براساس فرمان امام، دو نفر دیگر را نیز بهعنوان عضو هیأت برگزیدند. این دو نفر، مهندس حسیبی و مهندس هاشم صباغیان بودند.
در این زمان عبدالله انتظام رئیس شرکت نفت بود. وی و برادرش ازجمله سیاستمداران رژیم پهلوی و از نوادگان میرزاعیسی وزیر تفرشی، پیشکار کامران میرزا نایبالسلطنه حاکم تهران بودند. وی در چندین کابینه دوران پهلوی سمت وزارت داشت. در واپسین ایام حکومت شاه، بهعنوان رئیس شرکت ملی نفت برگزیده شد. هیأت تصمیم گرفت قبل از عزیمت به مناطق نفتی با انتظام دیدار کند.
رئیس هیأت امام مینویسد: «... وقتی به عبدالله انتظام که در آن وقت مدیرعامل شرکت نفت بود، همان بعدازظهر یا فردای آن روز تلفن زدم و گفتم امام چنین حکمی بهعنوان من صادر کردهاند ولی در آن گفتهاند که از آقایان میخواهم همکاری کنند، خواستم به شما در این زمینه اطلاع داده باشم، گفت من خودم خدمتتان میرسم...»
سرانجام هیأت به دیدن انتظام رفت و او به رؤسای شرکت در خوزستان دستور داد تابع هیأت باشند. البته چارهای هم نداشت، کارگران و کارکنان دست از کار کشیده و بههیچوجه از مدیریت منصوب رژیم پهلوی اطاعت و تبعیت نمیکردند. اما بهزودی مشکلات دیگری در راه هیأت پدید آمد. ازجمله اینکه مهندس حسیبی با روحیات خاص و ناموجه جبهه ملی بهتنهایی و قبل از حرکت اعضای هیأت نفت به منطقه رفته و ضمنا سخنرانی نامتناسبی کرده بود. آیتالله هاشمی رفسنجانی مینویسد: «آقای مهندس حسیبی، پیش از هیأت به خوزستان رفت و با همان فرهنگ جبهه ملی در اهواز یک سخنرانی کرد که با ذائقه فرهنگ انقلابیون ناسازگار بود و نزدیک بود پیامدهای آن، به موفقیت ما در آن سفر لطمه بزند.
مهندس بازرگان هم هرچه در جهت اصلاح زمینههای منفی ناشی از آن سخنرانی تلاش کرد، موفق نشد. ناگزیر من در محل تعمیرگاه مرکزی شرکت نفت در آبادان سخنرانی کردم ... آن روز مسئله نفت ایران حساسترین مسئله جهانی بود و اخبار مربوط به آن به سرعت در سراسر جهان منتشر میشد...» (دوران مبارزه، هاشمی رفسنجانی، ج 1، ص 325)
هیأت سپس با حضور در خوزستان و صحبت با کارکنان و کارگران موفق شد دستورات مندرج در متن فرمان امام را اجرا کند. اولا از خروج بیرویه سوخت و نفت توسط نظامیان و خودروهای نظامی تا حدودی ممانعت شد. دوم اینکه بسیاری از کارگران بازداشت شده آزاد شدند. حقوقهای معوقه کارکنان، همراه با مقادیری که برای گذران معیشت و رفع مشکلات ایشان بود تهیه و پرداخت شد.
جریان صدور نفت اگرچه قطع شده بود اما مسئله کشتیهای بسیار زیاد نفتکش، که در بنادر جنوب پهلو گرفته بودند حل شد و به آنها نفت دادند. توزیع نفت و بنزین برای مصرف داخلی بهقدر کفایت انجام گرفت و بهتدریج از صفوف مردم در پمپبنزینها و مراکز توزیع سوخت کاسته شد و سرانجام افراد معتمدی برای نظارت بر امور و کارها گمارده شده و بر وضع شرکت نفت و برنامهها و انجام کارها در آنجا کاملا تسلط یافتند.
اعضای هیأت سپس به بازدید از مناطق نفتخیز اقدام کردند و با اطمینان از حل نسبی و کلی مشکلات به تهران بازگشتند. مأموریت هیأت نفت با فرمان و تیزبینی حضرت امام(ره) یک موفقیت بزرگ و یک تجربه مدیریتی منحصربهفرد برای انقلاب بود که نتایج آن مرتبا طی 6 بیانیه و اطلاعرسانی مطبوعاتی به نظر مردم و افکار عمومی میرسید.